فیلم وبینار «سیستم سازی در فروش بیمه»

در واقع اصلاً مهم نیست که چه اتفاقی افتاده، بلکه مهم این است که بالآخره آن روز کذایی از راه رسیده و ناگهان و بدون هیچ دلیل مشخصی دچار «شوک کارآفرینی» شده‌اید و از آن روز به بعد زندگی شما دگرگون شده است.

درون ذهنتان صدای کسی را می‌شنوید که می‌گوید چرا باید این کار را انجام دهم؟! چرا باید برای شخص دیگری کار کنم؟! من که بیشتر از او می‌دانم! اگر من نبودم او به اینجا نمی‌رسید. هر کسی می‌تواند یک کسب‌وکار را اداره کند؛ پس چرا من باید برای این شخص که حتی تفاوت دست چپ و راست خودش را هم تشخیص نمی‌دهد کار کنم…؟! از این لحظه به بعد

هیجان مستقل شدن و راه‌اندازی یک کسب‌وکار، وجودتان را تسخیر می‌کند…

اندیشه‌ی استقلال شغلی و مالی، همه جا شما را دنبال می‌کند. تصور اینکه خودتان رئیس خودتان هستید و کارها را همانگونه که خودتان می‌خواهید انجام می‌دهید به طور وسوسه انگیزی جذاب و دوست داشتنی می‌شود.

از این لحظه به بعد، یعنی از زمانی که دچار شوک کارآفرینی می‌شوید دیگر آسایش ندارید و نمی‌توانید از دست آن خلاص شوید. درواقع شما مجبور هستید کسب‌وکار خودتان را شروع کنید…

سرانجام آن باور نابود کننده از راه می‌رسد…!

همینطور که در گیر و دار این شوک کارآفرینی به سر می‌برید نوبت به از راه رسیدن آن باور غلط و فاجعه‌باری می‌رسد که گریبان اغلب نمایندگان صنعت بیمه این کشور را نیز گرفته است. باوری که درنهایت مسیری را پیش رویتان باز می‌کند که سرانجام منجربه نابودی و حذف شدنتان از صنعت بیمه می‌شود. این باور نابودکننده این است:

برای موفقیت در کار بیمه، فقط متخصص شدن در فروش کافیست…

در واقع علت اصلی شکست در اکثر کسب‌و‌کارها و از جمله کسب‌وکار بیمه نیز همین است؛ زیرا:

مهارت فروش مورد نیاز یک کسب‌وکار و کسب‌وکاری که آن مهارت فروش را به کار می‌گیرد دو چیز کاملاً متفاوت هستند.

اما متأسفانه اکثریت نمایندگان و فروشندگانی که وارد صنعت بیمه می‌شوند موفق به درک مفهوم و چرایی جمله‌ی فوق، نمی‌شوند. اغلب آنها عقیده دارند که با یاد گرفتن نحوه‌ی فروشندگی بیمه، تمامی شرایط لازم برای راه‌اندازی یک نمایندگی بیمه و موفقیت آن، فراهم است.

اما این یک باور بسیار غلط است…

در واقع به جای آنکه یادگیری مهارتهای فروش، بزرگترین نقطه‌ی مثبت نمایندگی بیمه‌ی آنها شود تبدیل به بزرگترین نقطه‌ی منفی آن خواهد شد. زیرا اگر کسی با تخصص فروش در بیمه آشنا نباشد می‌تواند آن را بیاموزد؛ اما نکته مهم در راه‌اندازی یک نمایندگی بیمه، چگونگی هدایت و پیشبرد آن است.

شروع مصیبت زمانی است که این نماینده دچار این باور نابود کننده می‌شود و

همین نمایندگی بیمه که قرار بود او را از بند محدودیتهای کار کردن برای دیگران برهاند، او را اسیر خود می‌کند!

ناگهان کار فروش که زمانی فکر می‌کرد تنها کار و تخصص لازم برای موفقیت در صنعت بیمه است با کارهای دیگری که از آنها سر در نمی‌آورَد مخلوط می‌شود و اینجاست که کار کردن در نمایندگی بیمه‌ی خودش، تبدیل به بزرگترین کابوس زندگی‌اش می‌شود.