خواستم برایتان یک مقالۀ بلند بالا و مفصل درباره نقشی که داشتن اُمید در کار و زندگی یک نماینده بیمه که هر روز، بارها و بارها با سختیها و چالشهای فروش و پاسخهای منفی و گاهاً نیز با طعنه و توهینهای برخی مشتریان روبهرو است، بنویسم. اما دیشب خیلی اتفاقی در حالی که داشتم دفترچۀ خاطرات زندگیام را ورق میزدم، به نوشتۀ زیر برخوردم که در قالب چند خط مختصر، تمام آنچه قصد گفتنش را با شما داشتم، بازگو کرده است.
خود من شخصاً در زندگیام، بارها (راستش را بخواهید، دقیقاً ۵ بار!) زمین خوردم و تقریباً تمام اُمیدم را برای رسیدن به موفقیت، از دست دادم! هنوز روزهایی را که با یک ساک دستی که تمام دار و ندارم از این دنیا بود، خیابانهای شیراز را گز میکردم، بهخوبی به یاد میآورم! درون ساکم یک دست لباس بود و دو جلد کتاب:
1. سنگ فرش هر خیابان از طلاست… (نوشته کیم وو چونگ؛ مدیر و مؤسس کمپانی دوو در کره جنوبی)
2. به سوی کامیابی… (نوشته آنتونی رابینز)
هر دو کتاب را از کسی به امانت گرفته بودم که تا به امروز، مظهر و نماد موفقیت فردی در زندگی من بوده و هست. یادم هست که وقتی روی تخت خواب فلزی و زنگزدهی یک مهمانخانه درجه ۳ در خیابان پیروزی شیراز، دراز کشیده بودم (در حالیکه ریالی پول نداشتم و شناسنامهام را گِرو گذاشته بودم تا به من اتاق بدهند!)، کتاب سنگ فرش هر خیابان از طلاست را باز کردم و محو خواندنش شدم.
شب بعد، جلد اول از کتاب چهار جلدی به سوی کامیابی را خواندم و از همان زمان تا همین الآن تعالیم این دو کتاب، تبدیل به روزنهی اُمید من، بعد از پنج شکست بزرگ در زندگیام شدند.
یکسال بعد از آن روزهای سخت در مهمانخانه، در سِمَت سوپروایزر فروش شرکت PEPSI و سال بعد از آن نیز در سِمَت مدیر ارشد بازاریابی این شرکت، مشغول به کار بودم! از آن تاریخ تا امروز که این نوشته را تقدیم شما میکنم، ۱۱ سال سپری شده و حالا موقعیت، شغل، ثروت، خانه، ماشین و هر آنچه که در زمان خواندن آن کتابها، رؤیایش را در سر میپروراندم، به دست آوردهام.
تمام آنچه که باعث رسیدنم به موقعیت فعلی شد را در یک کلمه برایتان خلاصه میکنم:
«اُمید»
و نوشتهی زیر بود که جایگاه و نقش واقعی اُمید در زندگیام را در ذهنم حک کرد:
دانشمندان، تعدادی موش آزمایشگاهی را به درون یک استخر آب انداختند و زمان گرفتند تا ببینند چند ساعت دوام میآورند!
حداکثر زمانی را که موشها توانستند دوام بیاورند فقط ۱۷ دقیقه بود.
برای نوبت دوم، موشهای دیگری را با توجه به اینکه حداکثر ۱۷ دقیقه میتوانند زنده بمانند، به درون همان استخر انداختند. اما این بار، قبل از ۱۷ دقیقه، نجاتشان دادند.
بعد از اینکه موشها، زمانی را نفس تازه کردند، دوباره آنها را به درون استخر انداختند!
حدس بزنید این بار چقدر دوام آوردند؟!
۲۶ ساعت! درست خواندید (بیست و شش ساعت تمام)
پس از بررسی، دانشمندان به این نتیجه رسیدند که علت زنده ماندن موشها برای ۲۶ ساعت، این بوده که آنها اُمیدوار بودند تا باز هم دستی بیاید و آنها را نجات دهد و برای همین، توانستند این همه زمان را دوام بیاورند…!
21 پاسخ
با سلام
جناب استاد عسگری من ۳ ساله فعالیت بیمه ای دارم شغلمو دوست دارم اما چند وقته سردرگمم نمیدونم باید چیکار کنم احساس میکنم تو زمینه فروش خیلی ضعیفم و این باعث شده فروشم افت وحشتناکی داشته باشه
با سلام
بسیار عالی بود امیدوارم مثل همیشه موفق باشید…
درود بر شما
ممنون از اظهار لطف شما
موفق باشید…
با سلام ، عالی بود ، نکات ارزشمند و بسیار مفید در نوشته ها و مقالات سایت درج نمودید فوق العاده و قابل تقدیر است .پایدار و سر بلند باشید
درود حامد جان. ممنونم ازت.
من هفت سالی هست که نمایندگی دارم . خیلی هم بد نبوده کارم ولی برام راضی کننده نبوده . درامدم بیشتر روی ثالث و بدنه بوده ولی تازگیا میخوام کارم رو مهندسی مجدد کنم و روی سایر بیمه ها خصوصا عمر بیشتر کار کنم . حتما با شما تماس میگیرم (انشالا جواب میدی دیگه (: ) ارزوی سلامتی دارم برات.
درود بر شما
خوشحالم که به فعالیت در حوزه بیمه های عمر نیز علاقه مند شدید. با کمال میل در خدمت شما خواهم بود
بیمه گر و توانگر باشید…
عرض سلام و ادب
خدمت زحمت کشان
ممنون از این همه دلسوزی شما سروران گرامی خدا قوت!!!!!!!!!!!!
با سلام مثل دیگر مقاله ها آموزنده وتاثیر گذار بود متشکرم
همه تغییرات از تغییر اندیشه های ما آغاز میشود.
تا ما تغییر نکنیم چیزی تغییر نمیکند زیرا:
دنیا همانی است که ما فکر میکنیم….
ارادتمند تمامی تلاشگران صنعت بیمه کشور- شهروز عباد-نماینده رسمی شرکت بیمه سامان
با سلام خدمت استاد گرامی
همین اول باید اعتراف کنم که صحبت ها و آموزش های شما واقعا دلگرم کننده و امید بخش هست. هر وقت که به سایت شما سر می زنم انرژی دوباره می گیرم…
استاد عزیز یک نکته ای که گاهی اوقات باعث دلسردی و شک من از کار بیمه ای میشه اینه که گاها حتی بعضی از همکارهای خودم از شرکت های بیمه مختلف، به گونه ای از بازار کار بیمه و آینده کاری آن صحبت می کنند-باتوجه به اینکه خودم یک ساله وارد بازار کار بیمه شده ام- که کاملا باعث دلسردی و ناامیدی میشه.
نمی دونم با این مسئله چطور کنار بیام.
با تشکر
خیلی عالی بود من در ۱۶ سالی که فعالیت بیمه داشتم تجربه بعضی موارد راهم دارم خوشحال خواهم شد اگر بتوانم ارتیباطی با شما داشته باشم
سلام خیلی خوشحالم طی یک ماهی ک وارد صنعت بیمه شدم با شما آشنا شدم وطرحا و جملات واقعا خوبی وزیبایی به من یاد دادین ممنونم ازتون
بـــــــــــــــــــا سلام
متنهای شما خیلی زیبا بود.واقعا مرسی
سلام خدمت مهندس عسگری عزیز
بابت مطالب زیبا و کاربردی تان ازشماکمال تشکروسپاس گذاری رادارم موفق وپیروزباشید
بسیار زیبا
امید……..
از خواندن دست نوشته هاتون سیر نمی شم
درود بر شما
از اظهار لطفتون صمیمانه سپاسگزارم
عالی بود.با تشکر از استاد بزرگوار
با سلام
خدمت استادگرانبها آقای عسکری وتمام بیمه گران عزیز
واقعا بدون اغراق این رو عرض میکنم خدمتتون که وقتی هر کدام از مقالات آقای عسکری رو میخوندم درست راه وچاره مشکلی که همون لحظه داشتم رو بهم نشون میداد الان یه مدتی بود دلم به کار نمیرفت ولی باخوندن این مقاله نیرو وامید مضاعفی بهم دست داد که دوباره کارم روشروع کنم وبیمه گر وتوانا باشم بازم خیلی ممنون از نوشته های باارزشتون
درود بر شما
از اظهار لطفتان بی نهایت سپاسگزارم
با سلام خدمت جناب آقای عسگری گرامی
از شما سپاسگزارم بابت این متن زیبا که واقعا من هم به این مرحله رسیدم ولی با این نوشته باعث شد که یا د بگیرم باید تغییر کنم .موفق وپیروز باشید.بهترینها را برای شما آرزومندم.