این درس از یک جلسه آموزشی شامل 5 قسمت ویدیو و یک قسمت پادکست صوتی تشکیل شده است:
- محتوای تصویری: 246 دقیقه ویدیوی آموزشی
- محتوای صوتی: 94 دقیقه پادکست آموزش صوتی
ویدیوی معرفی درس:
موضوع درس «مدیریت باورها و نگرشهای فردی» چیست؟!
«ویلیام جیمز» فیلسوف معروف امریکایی میگوید: «بزرگترین کشف نسل من این است که انسانها میتوانند با تغییر دادن نگرش و باورهای خود، زندگیشان را متحول کنند!»
احتمالاً با خواندن جملهی فوق، خودتان هم متوجه شدید که موضوع درس اول از ترم اول کالج آموزشی بیمهمارکتینگ، راجعبه زیربنای تمام موفقیتها و حتی شکستهای انسان، یعنی بحث «نگرش و باور» است.
درواقع هرچیزی که ما در زندگیمان بدست میآوریم یا حتی از دست میدهیم، به باورهای ناخودآگاهی که داریم مربوط میشود.
«جف کلر» در کتاب «نگرش یعنی همه چیز»، تشبیه بسیار جالبی درباره باور و نگرش به کار برده و میگوید:
نگرش شما، مثل پنجرهای است که از درونش، به دنیای بیرون از خودتان نگاه میکنید…
درواقع نگرش را میتوانیم مانند یک «فیلتر» یا مثل یک «لنز ذهنی» در نظر بگیریم که از درون کادر و چارچوب این لنز، دنیا را میبینیم و آن را تجربه میکنیم.
قطعاً اگر یک عینک با لنز آبی به چشمتان بزنید، همه چیز را آبی میبینید. حال سؤال این است که آیا وقتی عینک آبی میزنید و همه چیز را آبی میبینید، واقعیت هم عوض میشود و این رنگ اشیاست که تغییر میکند؟!
قطعاً نه! واقعیت سر جای خودش است و تغییری نمیکند. تنها چیزی که تغییر کرده، تعبیر شما و برداشت شما از این واقعیت است که عوض شده و به رنگ آبی درآمده است.
نگرش و باور نیز دقیقاً همینگونه عمل میکند. یعنی نگرش و برداشت شما از اتفاقات و از افراد، الزاماً با واقعیت آن اتفاقات و آن افراد، یکی نیست!
اما متأسفانه یا خوشبختانه، همین باورهای شما که الزاماً ممکن است منطبق بر واقعیتهای بیرونی هم نباشند، تمام نتایج و دستاوردهای شما در کار و در زندگیتان را رقم میزنند.
«باب پراکتور» مثال بسیار جالبی در اینباره میزند و میگوید نتایجی که در زندگیتان بدست میآورید، مثل خانه، اتومبیل، حساب پسانداز، مبلغ چک کارمزد ماهیانهتان، و کلاً هر چیزی که در زندگی بدست میآورید، درحکم انعکاس، بازتاب یا تصویری از باورهای درونی شما در آینهی زندگیتان است.
برای مثال اگر تصویر خودتان را در یک آینه ببینید و متوجه شوید که روی صورتتان یک لکه سیاه هست، آیا عقل و منطق شما میپذیرد که دستمال بردارید و روی تصویرتان در آینه را تمیز کنید؟!
قطعاً اگر این کار را بکنید هیچ نتیجهای نمیگیرید و آن لکهی روی صورت شما تمیز نمیشود. بسیاری از نمایندگان بیمه وقتی از میزان درآمد خودشان راضی نیستند، شروع میکنند به تلاش کردن برای تغییر دادن عوامل و فاکتورهای بیرونی.
مثلاً نمایندهای را درنظر بگیرید که باورش این است که باید در دفترش بنشیند تا مشتری خودش وارد دفتر نمایندگی شود و دربارهی بیمه عمر سؤال بپرسد. همین نماینده وقتی درآمدش کم میشود، شروع میکند به تغییر دادن دکوراسیون دفترش؛ یا حتی یک دفتر جدید در یک خیابون شلوغتر اجاره میکند و اینکه سر چهارراهها تراکت تبلیغاتی درون ماشینهای مردم میریزد!
درواقع این نماینده دارد تلاش میکند که لکهی روی صورتش را از طریق تمیز کردن تصویر درون آینه پاک کند.
اما یک نمایندهی حرفهای و آموزش دیده، میداند که:
برای ایجاد تغییر در نتایج بیرونی، باید ابتدا با تغییر باورهای درونی خودتان شروع کنید…
به این نوع نگرش، اصطلاحاً «نگرش از درون به بیرون» گفته میشود؛ که جایگزینی برای نگرش غلطِ از بیرون به درون است.
مفهوم «پارادایم شیفت» و ارتباط آن با سیستم باورهای شما:
حکایت جالبی هست که میگوید روزی یک فرد خیلی ثروتمند، دچار سردرد بسیار شدیدی میشود و به دکتر مراجعه میکند. دکتر هم بعد از معاینه، چندتایی قرص و دارو تجویز میکند.
اما قرص و داروها هیچ تأثیری نداشتند و روز به روز سردردهای این فرد بیشتر میشده. تا اینکه از یک نفر میشنود که راهبی که در جنگل زندگی میکند، میتواند مشکل این مرد را درمان کند. خلاصه اینکه این فرد به جنگل میرود و راهب را پیدا میکند و مشکلش را به او میگوید.
راهب میگوید تنها راه درمان مشکلت این است که به غیر از رنگ سبز، نباید به هیچ رنگ دیگری نگاه کنی! این فرد ثروتمند نیز برمیگردد و فوراً دستور میدهد که تمام خانه و اتاقها و حتی محل کارش و تودوزی ماشین و دکوراسیون و تمام مبلمان و اسباب و اثاثیه خانه و خلاصه همه چیز زندگی و دور و اطراف خودش را به رنگ سبز درمیآورد.
جالب اینکه بعد از یک مدت کوتاه، سردردش کاملاً خوب میشود. تا اینکه یک روز برای تشکر از آن راهب، به خانهاش در جنگل میرود. وقتی راهب، جویای احوالش میشود این مرد ثروتمند میگوید: ممنونم؛ من واقعاً خوب شدم، اما این گرانترین و پُرهزینهترین و سختترین درمانی بود که در تمام زندگیام انجام داده بودم.
راهب با تعجب به مرد نگاه میکند و میگوید: اتفاقاً این ارزانترین نسخهای بود که تاحالا برای یک نفر تجویز کرده بودم. برای مداوا، کافی بود فقط یک عینک با شیشه سبز تهیه میکردی!!!
درواقع ماجرای کار و زندگی بسیاری از ما نیز دقیقاً اینگونه است که برای رسیدن به نتایج دلخواهمان، فقط بهدنبال تغییر دادن دنیای بیرونیمان هستیم و این باعث میشود که اغلب، پول و زمان و انرژی خیلی زیادی را از دست بدهیم. درحالیکه تغییر نگرش درونی خودمان، اغلب خیلی سریعتر و ارزانتر و مؤثرتر است.
به تغییرات درونی نگرش، اصطلاحاً «پارادایم شیفت» یا تغییر الگوها و چارچوبهای نگرش و باورهای ذهنی گفته میشود…
این دقیقاً پاسخ به این سؤال است که چرا با وجود این همه منابع آموزشی خوبی که این روزها با چند کلیک ساده در اینترنت، در دسترس همه ما هست، اما آن موفقیتی که واقعاً نمایندههای ما لایقش هستند را عموماً بهدست نمیآورند.
دلیلش این است که نگرشها و باورهای عمدتاً اشتباهی داریم که بین ما و اهدافمان قرار گرفتهاند و بهجای اینکه مثل یک دروازه عمل کنند، مثل یک دیوار عمل میکنند و البته، ما به جای اینکه این نگرشها که موانع اصلی عدم موفقیتهایمان هستند را تغییر بدهیم، مشغول تلاش برای تغییر دادن خودِ این نتایج هستیم!
درحالیکه این نتایج، درواقع معلول یا نتیجهی این نگرشهای ما هستند. یعنی نگرشهای ما علت هستند و نتایج زندگی ما، معلول میباشند.
بنابراین نگرش «از درون به بیرون» به شما میآموزد که باید اول از خودتان شروع کنید. نهتنها از خودتان، بلکه از درونیترین بخش خودتان، یعنی از برداشتها و باورهای خودتان.
رابطه «موفقیت» با نظام باورها و نگرشهای شما چیست؟!
«جیم ران» فیلسوف موفقیت فردی، جملهی بسیار پر مفهومی دارد و میگوید: «موفقیت چیزی نیست که آن را دنبال کنید، بلکه موفقیت چیزیست که آن را به واسطهی فردی که به آن تبدیل میشوید، به خودتان جذب میکنید…»
یعنی موفقیت، چیزیست که به آن تبدیل میشوید و نه چیزی که به آن میرسید! پس اگر بیشتر میخواهید، باید بیشتر باشید. این یعنی «باشید»های زندگیتان را باید بیشتر کنید.
مثلاً اگر یک زندگی مشترک ایدهآل با همسرتان میخواهید، ابتدا باید خودتان، شخصی «باشید» که بهجای خصوصیات منفی، به خصوصیات مثبت همسرش توجه میکند.
یا اگر میخواهید فرزندی با بهترین تربیت و شخصیت را پرورش بدهید، باید ابتدا خودتان یک پدر یا مادری «باشید» که سرشار از حس همدلی و تفاهم و ثبات و مهر و محبت با فرزندتان هستید.
اگر بهعنوان کارمند یک شرکت، بهدنبال پیشرفت و ارتقاء هستید، باید ابتدا خودتان کارمندی «باشید» که مسئولتر و فداکارتر و وفادارتر است.
اگر میخواهید به شما اعتماد کنند، باید قابل اطمینان «باشید».
پس اگر «بیشتر» میخواید، باید «بیشتر باشید».
درواقع این نوع نگرش، که همونطور که میبینید، از درون به بیرون است، میگوید: موفقیتها و پیروزیهای «شخصی» شما باید مقدم بر موفقیتها و پیروزی «عمومی»تان باشد.
یعنی وفا کردن به قولهایی که به خودتان میدهید باید از وفا کردن به قولهایی که به دیگران میدهید، برایتان خیلی مهمتر باشد. درواقع نگرش «از درون به بیرون» میگوید که اگر ویژگیهایی مثل تلاش برای بهبود روابطتان با دیگران یا جلب اعتماد دیگران و اینکه به نظر دیگران، آدم بهتری به نظر برسید را مقدم قرار بدهید، آن هم قبل از اینکه بتوانید خودتان و درون خودتان را بهبود ببخشید، کاملاً بیفایده است.
یادتان باشد که هر تلاشی برای بهبود روابط با مشتری و بهتر کردن فنّ بیان و تسلط بیشتر بر روی تکنیکها و مهارتهای متقاعدسازی و اقناع مشتری و امثال اینها، قبل از اینکه باورها و نگرشهای درونی خودتان را اصلاح کنید، درست مثل این است که زخم یک گلوله را به جای عمل جراحی و درآوردن گلوله و بخیه زدن جای زخم، بخواهید فقط با یک چسب زخم، درمان کنید! شاید بتوانید موقتاً جلوی خونریزی را بگیرید اما این زخم دیر یا زود، شما را دچار مشکلات جدی خواهد کرد.
موفقیت یک «فرآیند» است یا یک «اتفاق»؟!
در حال حاضر نمایندگان ما در صنعت بیمه، برای رسیدن به موفقیت، بهجای نسخههای هیجانی و روشهای یک شبه راه صد ساله رفتن و جوّ دادن به فضای جلسهی فروش و بهجای تکیه به روشهای هیجانی، باید بهدنبال «فرآیند موفقیت» باشند.
یعنی چیزی بیشتر از یک چسب زخم موقتی لازم دارند. نمایندگان ما باید بهدنبال این باشند که مشکلاتشان را از ریشه حل کنند و موفقیت واقعی را بدست آورده و آن را در بلندمدت حفظ کنند.
نکته جالب این است که اولین دستورالعمل این فرآیند، برای اینکه مشکلاتمان را از ریشه حل کنیم را «آلبرت انیشتین» در اختیارمان قرار داده که میگوید:
زمانی که با یک مشکل مواجه میشویم، نمیتوانیم از همان سطح تفکری که آن مشکل را بهوجود آورده، مشکل را برطرف کنیم!
بنابراین گام اول برای اینکه بتوانیم مشکلات موجود بین خودمان و اهدافمان را از میان برداریم، این است که باید سطح تفکر فعلی خودمان را ارتقاء دهیم.
اولین ارتقاء فکریمان نیز باید این باشد که به موفقیت، نه به شکل یک اتفاق، بلکه به شکل یک فرآیند نگاه کنیم.
یکی از این فرآیندها، این است که یاد بگیریم که به جای داشتن نگرش از بیرون به درون، صاحب یک نگرش از درون به بیرون شویم.
باز هم تکرار میکنیم که:
اولین ارتقاء فکریمان نیز باید این باشد که به موفقیت، نه به شکل یک اتفاق، بلکه به شکل یک فرآیند نگاه کنیم.
به همین دلیل است که «ارل نایتینگل» یکی از بزرگترین اساتید موفقیت فردی، میگوید:
«موفقیت، یعنی تحقق تدریجی و مرحله به مرحلهی یک هدف.»
معنی کلمه «فرآیند» چیست؟! فرآیند یعنی همین تدریجی بودن و مرحله به مرحله بودن یک چیز. به هر چیزی که مرحله به مرحله حاصل میشود، فرآیند گفته میشود.
آنچه در درس اول از ترم اول کالج بیمهمارکتینگ خواهیم آموخت:
گفتیم که نگرش از درون به بیرون، «موفقیت» را تبدیل به یک فرآیند میکند و حالا ما در درس اول از ترم اولِ کالج آموزشی بیمهمارکتینگ، با سه تا از اصلیترین نگرشهای از درون به بیرون، که باید در خودمان ایجاد کنیم، آشنا میشویم.
در این درس قرار است که سه نگرش بنیادین و بینهایت مهم و تعیینکننده را یاد بگیریم که تقریباً تمام نتایجی که در زندگیمان تا همین الآن هم بدست آوردهایم، ریشه در همین سه نگرش اصلی دارند.
بنابراین اگر از نتایجی که تا به امروز در کار یا زندگیتان بدست آوردهاید راضی نیستید، در این درس یاد میگیرید که چطور با ایجاد یکسری تغییرات در این سه نگرش مهم خودتان، نتایج نهایی زندگیتان را از همین امروز به بعد تغییر دهید.
حتماً خودتان هم به این نتیجه رسیدهاید که باورها و نگرشهای ذهنی ما، تکلیف تمام دستاوردهایی که در کار و زندگیمان، تا به الآن بدست آوردهایم و از این به بعد هم بدست خواهیم آورد را معلوم میکنند.
اگر این توضیحات به شما کمک کرده که اهمیت نگرش را، آنطور که باید، به درستی درک کنید، پس بنابراین در درس اول از ترم اول کالج بیمهمارکتینگ، شرکت کنید تا با روش تغییر سه نگرش اصلی خودتان، طوری که به نتایج دلخواهتان ختم شود، آشنا شوید.
مدرس این درس کیست؟
حامد عسگری - مؤسس وبسایت و کالج آموزشی بیمهمارکتینگ
- نویسنده کتاب 1+50 بازار برگزیده ویژه بیمههای عمر (اولین و تنها مرجع بازارهای هدف در صنعت بیمه)
- نویسنده کتاب سیارۀ مشتری؛ هنر مشترییابی در بیمههای عمر با بیش از ۸۰۰۰ نسخه فروش
- بنیانگذار سبک نانومارکتینگ و بازاریابی خُرد (ویژه مشترییابی در بیمههای عمر)
- مربی و مشاور بیش از 340 نمایندگی و کارگزاری رسمی بیمه در کشور
- تدریس در بیش از 1300 کارگاه آموزش تخصصی بازاریابی بیمه
32 پاسخ
درود بر شما استاد حامد عسگری عزیز. سیامک بازاده هستم دانشجوی ترم اول کالج بیمه مارکتینگ.
پروژه اول:
۱. واکنش گرا: من فروشنده خوبی نیستم.
کنش گرا: فروشنده خوب شدن نیاز به باور و نگرش درست و آموزش اصولی تکنیک های بازاریابی داره. عجله نکن و طبق برنامه پیش برو.
۲. واکنش گرا : با قانون جریمه های بازخریدی که شرکت گذاشته دیگه نمیشه کار کرد.
کنش گرا: این قانون برای همه وجود داره. پس چرا بعضی از نمایندگان فروش خوبی دارند و اصلا به این قانون توجهی ندارند. همه چیز به نگرش من بستگی داره. باید روشی رو اجرا کنم که فروش بالا و بازخریدی کم باشه.
۳. واکنش گرا: در این بازار خراب مشتری واجد شرایط پیدا نمیشه.
کنش گرا: اگر فکر میکنی که مشتری واجد شرایط پیدا نمیشه قطعا همینطور هست. نگرش یعنی همه چیز. باید تکنیک های مشتری یابی رو یاد بگیری.
۴. واکنش گرا: وقت کافی برای آموزش دوره های دیگه رو ندارم.
کنش گرا: باید در شروع تایم کوتاهی رو در روز آموزش ببینم و کم کم تایم رو افزایش بدم و به صورت مستمر انجام بدم. در این صورت معجزه اثر مرکب رخ خواهد داد و تکانش بزرگ ایجاد میشه.
۵. واکنش گرا: درآمد من ایده آل نیست.
کنش گرا : باید روزانه حداقل پنج مشتری واجد شرایط رو ویزیت کنم و تکنیک های بازاریابی رودر بازار اجرا کنم. راهش همینه.
۶. واکنش گرا: وقت کتاب خواندن ندارم.
کنش گرا: فقط کافیه صبح ها یک ساعت زودتر از خواب بیدار بشم و کتاب بخونم. این کار معادل میشه با خوندن هفته ای یک کتاب و سالی پنجاه کتاب. بیشتر از تعداد کتابهایی که دانشجویان دوره دکترا میخونن. به همین سادگی.
۷. واکنش گرا: نمیتونم پروژه شما رو در موعد مقرر تحویل بدم.
کنش گرا: تمام تلاشم رو میکنم که پروژه شما رو در زودترین زمان ممکن انجام بدم.
۸. واکنش گرا: انجام ویزیت روزانه کار سختیه.
کنش گرا: با انجام یک ویزیت در روز شروع میکنم و کم کم تعداد ویزیت رو به پنج تا افزایش میدم تا به عادت تبدیل بشه.
۹. واکنش گرا: من همیشه درگیر کارم و بدون وجود من کارهای دفتر پیش نمیره.
کنش گرا: من باید مدیریت زمان رو یاد بگیرم و سیستم سازی رو در دفترم اجرا کنم.
۱۰. واکنش گرا: من نمیتونم تیمسازی کنم.
کنش گرا : من اول باید خودم فروش خوبی داشته باشم و خودم رشد کنم تا دیگران هم بخواهند با من کار کنند. اول باید رهبر خوبی باشم.
پروژه دوم:
یک موردی قبلا برای من پیش آمده . حالا که درس های ترم اول رو گذروندم متوجه شدم که کاری که من اون موقع انجام دادم نگرش عامل بودن و کنش گرایی من بوده و اقداماتی که انجام دادم در حلقه نفوذ من بوده. من وزن زیادی داشتم. دقیقا ۱۰۲ کیلو. بارها رژیم های غذایی مختلف گرفتم و در یک تایمی کاهش وزن داشتم ولی بعد از مدتی به وزن اولیه برمیگشتم. حدود پنج ماه قبل تصمیم گرفتم ورزش رو با مربی خصوصی به همراه رژیم غذایی شروع کنم. هدفم این بود که این کار جزیی از لایف استایل من باشه . نه اینکه برای مدت کوتاهی انجامش بدم. هفته ای چهار تا پنج بار باشگاه رفتم و کالری غذاهایی که وارد بدن میشد رو با اپلیکیشن اندازه میگرفتم و سعی کردم کالری کمتری وارد بدن من بشه. به صورت مستمر این کار رو انجام دادم و پس از پنج ماه ۱۹ کیلو وزن کم کردم و انرژی خیلی بیشتری دارم.
با سپاس از شما
باسلام،الهام قالیبافان هستم نماینده ی بیمه ی کارآفرین،مشهد.دانشجوی ترم اول کالج بیمه مارکتینگ هستم.
پروژه اول:
۱.واکنش گرا:من نمی تونم فروشنده ی خوبی بشم.
کنش گرا:فروشنده ی خوب شدن نیاز به آموزش و اقدامات درست داره،یک شبه ممکن نیس،با صبوری واقدام های هوشمندانه به خواسته ام می رسم.
۲.واکنش گرا:اعتمادبه نفسم پایین اومده،مدیرفروشم خیلی بهم اضطراب وارد می کنه.
کنش گرا:روی اعتمادبه نفسم بیشتر کارمی کنم،بامدیرفروشم صحبت می کنم واونو در جریان روند قدم به قدم خودم برای رشد در بیمه قرار می دم،تا بتونم تمرکز بهتری روی کارم داشته باشم.
۳.واکنش گرا:نمی تونم مشتری جدیدپیداکنم.
کنش گرا:لازمه که یادبگیرم مشتری یابی در بیمه رو وبرای این کار از کتاب سیاره ی مشتری خیلی می تونم کمک بگیرم.
۴.واکنش گرا:مردمپول ندارن چطوربیمه ی عمربخرن!؟
کنش گرا:مردم پول دارن،این منم که لازمه روی خودم کار کنم،تا بتونم فروشنده ی بهتری بشم تا قانعشون کنم بیمه ی عمربخرن!
۵.واکنش گرا:وقت کافی برای آموزش دوره ی اینستاگرام ندارم.
کنش گرا:می تونم تایم کوتاهی در روز رو به آموزش دوره ی اینستاگرام اختصاص بدم،اثرمرکب کار خودشو می کنه و بدون فشارواضطراب بعد یه مدت من مسلط به دوره ی اینستاگرام می شم.
۶.واکنش گرا:نمی تونم درست برنامه ریزی کنم تابه همه ی کارام برسم.
کنش گرا:برای برنامه ریزی می تونم از کاغذوقلم استفاده کنم،برنامه ی منعطف ولی درست وبه جایی داشته باشم تا به همه ی کارام برسم.
۷.واکنش گرا:نمی تونم فروش تلفنی بیمه رو انجام بدم.
کنش گرا:می تونم برای فروش تلفنی بیمه آموزش اصولی ببینم وباتمرین و تکرار مسلط به فروش تلفنی بیمه بشم.
۸.واکنش گرا:فروش بیمه های لاکچری سخته!
کنش گرا:به قول هنری فورد،اگه باورت اینه که سخته حق باتوئه،اگه باورت اینه که آسونه بازم حق باتوئه.باورم رو لازمه که اصلاح کنم.
۹.واکنش گرا:اینقدر نماینده ی بیمه زیادشده که بازار اشباع شده!
کنش گرا:درسته که تعداد نماینده ها روزبه روز بیشتر میشه ولی همشون فروشنده های خوبی نیستن، این صنعت هنوزم به فروشنده های خوب احتیاج داره. وهنوزم صنعت بیمه جای رشدوپیشرفت داره!
۱۰.واکنش گرا:نمی تونم CRMدقیق و خوبی تهیه کنم!
کنش گرا:می تونم برای تهیه ی CRMاز نرم افزار یاحتی فرد دیگه ای کمک بگیرم،این طوری کارم راحتتر میشه!
پروژه ی دوم:می خواستم راه صد ساله رو یک شبه برم،از منابع مختلف بیمه ای کمک گرفتم،این کار باعث شد حجم زیادی اطلاعات اونم از منابع مختلف یک باره وارد ذهنم بشه،این باعث پراکندگی واضطراب ذهنی شد.
اما متوجه شدم بهترین کاراینه که این رو به خودم یادآوری که من خودمودوست دارم وباخودم نجنگم،بپذیرم به هرحال برای رسیدن به موفقیت مورد نظرم باید یه مسیری رو طی کنم،میانبری وجودنداره،لازمه توی این مسیر یه مربی داشته باشم،اینو به خودم یادآوری کنم که رشد مرحله به مرحله اس و اطراف خودم رو از دوستان و همکاران موفق بیمه ای پر کنم.آموزش اصولی باعث هموارتر شدن راه وکوتاه شدن زمان رسیدن به اهدافم میشه ولی این به هیچ وجه به معنی راه صدساله رو یک شبه رفتن نیس!
باسلام
سرکارخانم الهام قالیبافان
پروژه شما دریافت و مورد قبول واقع گردید و امتیاز کامل این پروژه برای شما منظور شد.
باتشکر
سلام فرزین نصیری هستم و در کالج بیمه شرکت کرده ام.
در خصوص پروژه اول هنوز موردی بر نخوردم که بتونم یادداشت بکنم به محض تکمیل شدن ارسال خواهم کرد.
اما در خصوص پروژه دوم:
عمده مشکل بنده دقیقا همون مورد مثالی بود که برای پروژه زده بودید که اونم رخوت کرختی بی انگیزگی و حالا اینکه چه بکنم؟از کجا شروع کنم؟و…
وقتی که درس یک رو گوش کردم تصمیم گرفتم حرکت و خروج از دفتر رو استارت بزنم و واقعا به خودم یک بار دیگه و اصولی ثابت کنم که چه توانایی هایی دارم که با بیهود سپری کردن وقت دارن از بین میرن.پس تصمیم گرفتم:
1- همون ویزیت روزانه رو شروع کنم.
برای شروع از بانک اطلاعاتی بیمه نامه هایی که از ابتدای سال در رشته های دیگه صادر کردم استفاده میکنم برای اینکه مشخص بشه که توی روز توانایی چندتا ویزیت رو دارم باید حداقل 3 روز زمان بگذره که اونو توی کامنت بعدی خدمتتون عرض میکنم سه روز آینده.برای ویزیت برای خودم برنامه هفتگی درست کردم که قرار ملاقاتها رو دقیقا توی روز مشخص و ساعت مشخص یادداشت کنم برای اینکه مشتریان موجود رو بیمه نامه های بیشتری بهشون ارائه بدم یک فرمی تحت عنوان مشخصات مشتریان که توی اون بیمه نامه های مورد نیاز یک شخص نوشته شده و هر کدام رو که دارن چه توی شرکت خودمان و چه توی شرکت دیگه تاریخ انقضا یادداشت میشه و برای تمدید پیگیری میشه و اون محصولی رو که تا الان نداشتن در همون محل توضیح داده میشه و در صورت متقاعد شدن مشتری فرم پیشنهاد پرخواهد شد و ادامه ماجرا.
2-مطالعه کتاب نگرش یعنی همه چیز برای بیشتر و دقیقتر شدن کار
3- مطالعه مجدد سیاره مشتری قسمتهای تکنیکهای بازاریابی
4-محاسبه ریالی ارزش هر ویزیت بعد از ده روز
باسلام
دانشجوی گرامی؛ جناب آقای نصیری
ضمن تشکر بابت پروژه ارسالی. اما لطفاً کل پروژه را در قالب تنها یک کامنت کامل ارسال کنید. موارد یک و دو پروژه را در اسرع وقت تکمیل و به متن کامنت ارسالی فوق، اضافه و مجدداً ارسال بفرمایید تا امتیاز پروژه به شما تعلق بگیرد.
باتشکر
سلام صالح بهلولی هستم نماینده بیمه رازی در تهران دانشجوی ترم اول کالج آموزشی بیمه مارکتینگ
پروژه شماره یک:
۱- درامد ماهیانه من خیلی کم است
باید مشتریهای جدید پیدا کنم و بازار هدف. جدیدی تعریف کنم تا در آمدم افزایش پیدا کند
۲-وقت خود را بی جهت هدر می دهم
باید برای هر کاری وقت و زمان کافی تعریف کنم
۳- همسرم از درآمد من راضی نیست.
باید با همسرم کاملا صحبت کنم تا در جریان کارهای آینده من قرار بگیرد.
۴-اگر میشد روزی ۳ تا ویزیت کنم خیلی خوب میشد
باید و به هر قیمتی که شده تا ساعت ۱۲هر روز سه تا ویزیت انجام بدهم
۵- نمی توانم زود از خواب بیدار شوم
باید ساعت گوشی را روی ساعت ۶صبح تنظیم کنم و شبها زودتر بخوابم
۶-احساس می کنم اضافه وزن دارم
با کم کردن وعده غذایی و ورزش کردن سعی می کنم وزن خود را کم کنم
۷- از پیشنهاد عمر به دوستان و اطرافیان نگران هستم
سعی می کنم با مطالعه بیشتر و آگاهی در زمینه بیمه عمر و تغییر باور این نگرانی غلبه کنم
۸-نسبت به مسایل بیمه ای اطلاعات کمی دارم
باید روزانه یک ساعت مطالعه در زمینه بیمه انجام دهم
۹- بچه های من شبها دیر میخوابند
باید با آنها صحبت کنم تا با هم زمان مشخصی را برای خوابیدن تعیین کنیم
۱۰- گاهی اوقات کنترل امور از دستم خارج می شود
مسئولیت کنترل امور زندگی من به دست خودم است و باید آن را به کنترل خود دربیاورم
پروژه شماره دو: یکی از مشکلات من این بود که که هنوز اکسل مشتریان نداشتم و این قضیه منو به شدت آزار میداد به همین دلیل
با یکی از دوستانم صحبت کردم و با کمک اون تونستم نزدیک ۱۰۰تااز فهرست مشتریان رو آماده کنم
تصمیم گرفتم در چند روز آینده با تک تک اونها تماس بگیرم و پیگیر امور بیمه ای اونها بشم
اول هم از مشتریانی که چند تا بیمه نامه پیش من صادر کردند شروع می کنم تا به بقیه مشتریان برسم.
باسلام. دانشجوی گرامی
جناب آقای صالح بهلولی
پروژه شما دریافت و مورد قبول واقع شد.
امتیاز کامل پروژه به شما تعلق گرفت.
باتشکر
باسلام و خسته نباشید خدمت تمامی اعضای مجموعه خوب بیمه مارکتینگ و استاد عزیم من سامان عیوض لو نماینده شرکت بیمه پاسارگاد و دانشجوی ترم اول کالج آموزشی بیمهمارکتینگ هستم.
پروژه شماره 1:
1)
واکنش گرا: من مجبورم به مهمونی برم وگرنه صاحب مهمونی ناراحت میشه.
کنش گرا: با توجه به برنامه روزانه خودم من نمیتونم تو این مهمونی شرکت کنم .
2)
واکنش گرا: پدرم به من میگه باید دکتر بشی .
کنش گرا: من با توجه به برنامه هام و اهدافم تصمیم گرفتم نماینده بیمه شوم.
3)
واکنش گرا: اگه نه بگم دوستم ناراحت میشه.
کنش گرا: این درخواست دوستم از من درست نیست و نباید قبول کنم.
4)
واکنش گرا: من وقت کافی برای یادگیری اینستاگرام ندارم.
کنش گرا: برنامه خودم رو طوری تنظیم میکنم که هفته ای 2 ساعت به این کار اختصاص بدم.
5)
واکنش گرا: تو فروش خیلی نه میشنوم پس دیگه نمیفروشم.
کنش گرا: من به هر قیمتی شده باید فروش رو یاد بگیریم و از نه شنیدن نترسم.
6)
واکنش گرا: هیچ وقت به رویاهام نمیرسم.
کنش گرا: به رویاهام میرسم اگه شجاعت دنبال کردن اونهارو داشته باشم.
7)
واکنش گرا: ریسک نکن
کنش گرا: برای موفیت حتما باید ریسک کنی.
8)
واکنش گرا: نمیتوانم کاری برای شما انجام دهم.
کنش گرا: تمام سعیم رو میکنم تا بتونم کاری انجام بدم.
9)
واکنش گرا: اگه پدرم کمکم میکرد الان موفق شده بودم
کنش گرا: میتونم با برنامه ریزی و تلاش موفق بشم.
10)
واکنش گرا: اگه کرونا نبود الان خیلی پیشرفت کرده بودم.
کنش گرا: الان که کرونا شده باید تهدید هارو به فرصت تبدیل کنم و زود پیشرفت کنم.
پروژه شماره 2:
با توجه به اینکه کرونا اومده و همه چیز به سمت آنلاین شدن رفته تصمیم گرفته بودم که به تیم فروشی که دارم آموزش هایی مثل تولید محتوا ، فتوشاپ و…. یاد بدم اما هیچ وقت نتونسته بودم این کار رو در عمل انجام بدم اما بعد شرکت تو درس اول کالج با برنامه ریزی و تقسیم بندی کار ها ( اختصاص زمان خاص به هر موضوع و انتخاب یکی از مدیران فروش به عنوان مدیر اون قسمت مربوطه ) تونستم توی این چند هفته اخیر به یه موفقیت نسبی دست پیدا کنم
باسلام. دانشجوی گرامی
جناب آقای سامان عیوض لو
پروژه شما دریافت و مورد قبول واقع شد.
امتیاز کامل پروژه به شما تعلق گرفت.
باتشکر
باسلام. من سامی روشن رای، نماینده شرکت بیمه معلم در مازندران هستم و دانشجوی ترم اول کالج آموزشی بیمهمارکتینگ هستم.
پروژه شماره 1:
1)
واکنش گرا: من وقت برای تولید محتوا ندارم.
کنش گرا: برنامه هفتگی را طوری میچینم که وقت برای تولید محتوا پیدا کنم.
2)
واکنش گرا: برای دعوت به همکاری(جذب بازاریاب) گیج و سردرگم هستم.
کنش گرا: آگهی دعوت به همکاری طراحی میکنم و بین افراد واجد شرایط که علاقمند به کار هستند توزیع میکنم.
3)
واکنش گرا: دوست دارم هرروز ساعت 5صبح از خواب بیدار بشم اما همیشه تا ساعت 8 صبح میخوابم.
کنش گرا: باید شام را ساعت 9 شب بخورم تا ساعت 10 شب به رختخواب برم که بتونم صبح سحرخیز باشم.
4)
واکنش گرا: وقت برای ثبت اطلاعات بیمه گذاران در سامانه CRM ندارم.
کنش گرا: با کمک نفر دیگر اطلاعات را در سامانه CRM ثبت می کنم.
5)
واکنش گرا: گاهی برسر بعضی موضوعات و اتفاقات خارج از برنامه، عصبانی می شوم.
کنش گرا: اگر در چنین شرایطی قرار گرفتم بهتر است سکوت کنم، تا در شرایط بهتر بتوانم به آن موضوع رسیدگی کنم.
6)
واکنش گرا: در فروش فقط به نیازها و خواسته های خودم توجه کنم.
کنش گرا: اگر به جای توجه به خواسته های خود، به نیازهای مشتریان دقت داشته باشم قطعا بهتر می توانم مشاوره دهم، و مشاوره بهتر به فروش بهتر و بیشتر ختم می شود.
7)
واکنش گرا: نمی تونم / نمی دونم
کنش گرا: حتما راهی براش پیدا می کنم یا از کسی مشورت می گیرم.
8)
واکنش گرا: فرهنگ بیمه در کشور ما پایین است به همین خاطر نفوذ بیمه در جامعه ما کم است.
کنش گرا: من آنقدر در صنعت بیمه خودم را از نظر دانش و علم و مهارت قوی می کنم تا بتوانم در این صنعت به عنوان یک متخصص تبدیل شوم.
9)
واکنش گرا: شرایط موجود وضع کشور اصلا مساعد نیست و مسئول آن دولت است
کنش گرا: من به جای گلایه از دولت بر روی توانایی ها و امکانات خودم متمرکز می شوم تا شرایط بهتری برای خودم رقم بزنم.
10)
واکنش گرا: از پیشنهاد دادن محصول و خدماتم به مردم می ترسم احساس می کنم آنها فکر می کنند که من می خواهم سرشان کلاه بگذارم.
کنش گرا: من متخصص در امور بیمه هستم، و پیشنهاد من برای رفع نیاز در زندگی مردم است.
پروژه شماره 2:
مدتی است برای دفترم سامانه CRM خریداری کردم ولی فرصت نمی کردم اطلاعات بیمه گذاران در سیستم وارد کنم، بعد از مدتی برای حل این مشکل راهکاری به ذهنم رسید، می توانم از کسی که کار با کامپیوتر و فضای وب آشنا است کمک بگیرم.
با این کار می توانم CRM را به مجموعه خودم اضافه کنم تا از این طریق هم رضایت مشتریان را بیشتر کنم و هم فروشم را افزایش دهم.
باسلام. دانشجوی گرامی
جناب آقای سامی روشن رأی
پروژه شما دریافت و مورد قبول واقع شد.
امتیاز کامل پروژه به شما تعلق گرفت.
باتشکر
درود
حامد دهقانی،دانشجوی ترم یک کالج بیمه مارکتینگ
پروژه شماره یک:
1)اینقدر مشغله خانوادگی دارم که دیگه فرصت واسه کتاب خوندن ندارم←میدونم که کتاب خوندن عامل مهمی در موفقیتم هست هر جور شده فرصتی رو واسه مطالعه کردن پیدا میکنم
2)حیف که همسرم توی این مسیر با من همراهی نمیکنه←رفتار و عملکردم رو به گونه ای تغییر میدم که همسرم به همراهی با من توی این مسیر علاقه مند بشه
3)انجام این کار خیلی سخته←من از پسش بر میام
4)شرایط زندگی من خیلی سخته بخاطر همین من از خودم خیلی توقعی ندارم←من چون از خودم خیلی توقع دارم تموم تلاشم رو میکنم که موفق بشم
5)انجام 5 ویزیت مستمر روزانه کار غیرممکنی هست←من به صورت پلکانی شروع به افزایش مشاوره های روزانه ام میکنم تا به روزی 5 ویزیت مستمر روزانه برسم
6)کرونا هست و همه مغازه ها تعطیله←خیلی از مغازه باز هستن و من با رعایت پروتکل ها مشاوره هام رو میدم
7)بقیه که میتونن کارمزد بالا بگیرن گرفتاری های من رو ندارن←من وارد این حرفه شدم و شرایطم هرجور هم باشه موفق میشم
8)ما هر چقدر هم که بدوئیم چون شرایط مالی خانواده مون خوب نیست بازم بجایی نمیتونیم برسیم←آدمای زیادی بودن که با شرایط مالی ضعیف خانواده شون تونستن ثروتمند بشن و منم با تلاش و برنامه ریزی یکی از اینها میشم
9)کارمندای شعبه انگار با من دشمنی دارن و کارای من رو درست انجام نمیدن←من با یک نگرش مثبت و ادبیات کلامی مناسب بدنبال ایجاد ارتباط خوب با کارمندان شعبه ام
10)تورم و شرایط اقتصادی انگیزه رو از من واسه مشاوره دادن گرفته←درسته که تورم و شرایط اقتصادی مناسب نیست اما من هدف هایی دارم که هرجور شده باید بهشون برسم
پروژه شماره دو:
اقرار و بیان یک حقیقت
بدلیل انجام پروژه های مختلف بیمه ای که درگیری های فکری و زمانی خیلییییی زیادی که استاد عسکری در جریان آنها هستند برایم بوجود آورده است،هر زمان که به بحث انجام تکالیف کالج می افتادم به خودم میگفتم واقعا وقت ندارم و مطمئنا استاد شرایط بنده رو درک میکنند و بعدا تکالیف را انجام خواهم داد.پس از فکر کردن به این مساله متوجه شدم که انجام تکالیف در حلقه نفوذ من هست و عدم انجام آن نوعی رفتار واکنش گرایانه است و از آنجایی که خود را فردی کنش گرا میدانم به هر سختی که بود اقدامی در حلقه نفوذم انجام دادم و تکالیف را به انجام رساندم.
باسلام. دانشجوی گرامی
جناب آقای حامد دهقانی
پروژه شما دریافت و مورد قبول واقع شد.
امتیاز کامل پروژه به شما تعلق گرفت.
باتشکر
سلام وقت بخیر من میخواهم از گزینه تخفیف ۱ میلیونی استفاده کنم
آیا هنوز زمان داره؟
باسلام
بله. چنانچه شما درسهای اول تا پنجم ترم یک را بصورت یکجا به سبد خریدتان اضافه نمایید، علاوه بر بهرهمندی از یک تخفیف 582000 تومانی بابت ثبتنام زودهنگام در درسها دوم تا پنجم، شامل یک تخفیف 418000 تومانی نیز بابت ثبتنام یکجا در ترم یک خواهید شد که جمعاً تخفیف 1،000،000 تومانی را دریافت میکنید. یعنی به جای 2،270،000 تومان، مبلغ 1،270،000 تومان پرداخت میکنید.
باتشکر
عرض سلم وادب واحترام-مهدی جعفرزاده
پروژه ش 1:
واکنشی: من مجبورم که هرروز خودم را راس ساعت 7/45 به محل کاربرسونم تااینکه جوابگوی مشتریان باشم ویااینکه زودتر از پرسنل درمحل کارم حضور داشته باشم.
کنش گرا: اما الان من ترجیح میدم تا راس ساعت 7/45 حضورخودم را دردفتر به جهت مشاوره به مشتری ورفع نیازهای اولیه مجموعه مسجل کنم که انشالله مفید باشم.
واکنشی: اگر میشد هرروز من راس ساعت 6 بیدار میشدم به روتین صبحگاهی خودم میرسیدم چقدرخوب بود وجزو آرزوهای سخت من نمیشد…
کنشی: به هر قیمتی بشه من خودم را ازفردا راس ساعت 05/45 جهت روتین صبحگاهی مهیا میسازم .
پروژه ش 2:
مدت زیادی است که بشدت درجهت راه انداری یک سی آر ام خوب هستم وجالب این که مدت 1سال پیش خریداری کردم ولی افسوس که مشکلات کاری و زندگی طوری روزهای من وبه شب میرسونه که نمیتونم شروع کنم واحساس میکنم که کاری ازدستم فعلا برنمیاد تا صبرکنم ببینم کی مشکلات کم یاحذف میش.
جواب:
حالاکه با بیمه مارکتینگ آشنا شدم قدمها ونگاهای نویی رابرمیدارم:
اول اینکه:باتوجه به ارزش ریالی واقعی روز این نرم افزارخودم متوجه میسازم
و دوم اینکه :با برسی که انجام دادم دیدم در زمان انجام کار پرسنل و بهینه کردن امور چقدر این نرم افزار مفیده
سوم اینکه: مطالعه وآموزش خودم را در جهت مدیریت زمان و انجام امور بادقت بالا را بهره مند میکنم
نتیجه اینکه “راه حل سوم بهترین کارایی و بهترین بازدهی را برای من خواهد داشت. که در ادامه میروم سراغ راه حل دوم و درنتیجه راه حل اول خودم. مطمئنم بهترین بازدهی رو خواهم داشت.
باسلام. پروژه شما دریافت شد.
اما پروژه شماره 1 شما ناقص هست. شما لازمه که حئاقل 10 مورد رو بنویسید ولی فقط 2 مورد رو اشاره کردید. لطفاً 8 مورد بعدی رو اضافه کنید.
باتشکر
با سلام،مریم رجبی هستم نماینده شرکت بیمه سامان در شیراز،دانشجوی ترم اول کالج بیمه مارکتینگ میباشم.
پروژه اول،شماره ۱،جمله واکنشی: انتظارات و صحبتهای پسر بزرگم درباره گذراندن تابستان امسال در این شرایط کرونایی را درک میکنم.
جمله کنش گرا: اگر پسر بزرگم کمی حرف شنوتر بود تابستان را راحت تر گذراندیم .
شماره ۲: جمله واکنشی:برنامه ریزی حساب شده در مسیر بازاریابی را با شرکت در کالج بیمه مارکتینگ را برای خودم انجام میدهم.
جمله کنش گرا:شرکت در این کالج باعث شده ی کاری به کارهای قبلم اضافه بشه.
شماره۳: جمله واکنشی: ابتدا روی خودم برنامه ریزی انجام میدهم بعد روی تیمم.
جمله کنش گرا: نمیدونم اول کدام کار را انجام بدهم.
شماره۴: جمله واکنشی من ترجیح میدهم چند ماه را با برنامه ریزی درست و اصولی به کار فروش بپردازم.
جمله کنش گرا: من مجبورم که تو این شرایط کرونایی فروش بزنم.
شماره۵:جمله واکنشی: تمام سعی و تلاش خودم را میکنم تا هم به زندگی ام برسم و هم به کارم.
جمله کنش گرا: اگر خانه داری و بچه داری بیاره به کارم در بیمه هم میرسم.
شماره۶: جمله واکنشی: من در ماه جدیدحتما روزی ۵تا مشاوره انجام میدهم.
جمله کنش گرا: من بیشتر از ۲ نهایتا ۳ تا مشاوره برام مهیا نمیشه.
شماره۷: جمله واکنشی :با مدیریت زمان هم به کارم ،هم به زندگیم و هم به تفریح خانوادگی میرسم.
جمله کنش گرا: با شروع به کارم وقت هم کم میارم.
شماره ۸:جمله واکنشی: من کار در صنعت بیمه و کارآفرینی برای هموطنانم را به عنوان شغل همیشگی انتخاب میکنم.
جمله کنش گرا: من مجبورم راهی را که آمده ام( صنعت بیمه) را تا آخر بروم.
شماره ۹: جمع واکنشی: با فروشهای خوبی که در این ماه به ثبت میرسانم،کم کم شروع به تغییر افکار شوهرم نسبت به این کار میشود.
جمله کنش گرا: اگر همسر من اینقدر بدبین نبود،من راحت تر کار میکردم.
شماره ۱۰: جمله واکنشی: به هر قیمت شده جایی محکم در این صنعت بیمه برای خودم پیدا میکنم.
جمله کنش گرا: ای کاش من هم به ی جایی در این شغل می رسیدم.
پروژه ۲:
مشکل من در کارم چند مورد بود اول اینکه با بازاریابی و ویزیت رفتن شروع میشد که حقیقتا اصلا لذت بخش نبود و اینکه باید روزی ۸ تا ویزیت انجام میدادم و من حداکثر ۴ ساعت در روز را وقت برای کارم دارم و هر زمان که فروش داشتم یا سمینار ، وبینار، کارگاه اموزشی و ..بود حالم خوب بود و هر وقت این شرایط رو نداشتم مدام حس بد و ترک کردن این کار به ذهنم می رسید.
اولین حلقه نفوذ و بسط دادن ان: به دنبال ی آموزش صفر تا صد و اصولی رفتم و شرکت در کالج بیمه مارکتینگ را انتخاب کردم و با تغییر نگرش و رهبری کردن زندگی خودم ، تصمیم درست گرفتم.
دومین حلقه نفود: با شرکت در سمینار آموزشی جناب عسگری در شیراز به این نتیجه رسیدم که من با مشاوره روزی ۳تا و مستمر در یک ماه موفق خواهم شد.
سومین حلقه نفوذ: با شرکت در باید مدیران ارشد شرکتمان و نت برداری متوجه شدم با ایجاد یک تعادل و آهسته و پیوسته و مستمر هم به فروش خودم میرسم و هم به مدیریت تیمم.
نتیجه: تمام کارها و برنامه های زندگی و شغلی ام با ی نظم و ترتیب حساب شده ، به انجام می رسانم چون بر پایگاه آموزشی محکمی چون کالج بیمه مارکتینگ و خواندن کتاب هایی همچون ۱+۵۰ شروع کردم.
باسلام
پروژه شما دریافت شد. اما یک ایراد اساسی وجود داره. شما جای تمام جملات کنشگرایانه و جملات واکنشی رو اشتباه درج کردید.
برای مثال نوشتید:
شماره۳: جمله واکنشی: ابتدا روی خودم برنامه ریزی انجام میدهم بعد روی تیمم.
جمله کنش گرا: نمیدونم اول کدام کار را انجام بدهم.
درواقع جملهای مثل: ابتدا روی خودم برنامه ریزی انجام میدهم بعد روی تیمم. یک جمله کنشگرایانه هست و همچنین جمله: نمیدونم اول کدام کار را انجام بدهم. یک جمله واکنشی محسوب میشه.
اگر این اشتباه سهوی بوده که هیچ. اما اگر واقعاً برداشت وارونه از معانی آنها دارید حتماً یک نوبت دیگه، ویدیوهای آموزشی درس یک رو مرور کنید.
باتشکر
باسلام
خیلی عاااالی بوده و من هر روز تمام آموزه هایی که اینحا یاد گرفتم رو دارم به کار میگیرم 👍👍🙏🙏🙏
سوال:همینجا باید پروژه هامون رو کامنت کنیم
باسلام
ضمن تشکر از لطف شما
بله. تمام پروژههای مربوط به درس یک، باید در همین بخش بصورت کامنت درج شوند.
باتشکر
سلام،ادب:
واقعا عالیه محتوایی که میزارید
دستمریزاد
باسلام
از لطف و همراهی شما صمیمانه قدردانیم
با آرزوی موفقیت برای شما
سلام و عرض ادب من از ویدئو ها و مطالب شما استفاده کردم و هرروز اونا رو نگاه میکنم و تصمیم گرفتم بجای یه آدم واکنش گرا تبدیل به آدم کنش گرا بشوم
باسلام
برای شما آرزوی موفقیت میکنیم
با سلام بنده بعلت بیماری با تاخیر در مورد کالج آشنا شدم و تازه الان دیدم ظرفیت تکمیل شده. آیا راهی هست که بتونم تو درس اول ثبت نام کنم. یا حداقل فیلم ظبط شدش رو داشته باشم. منون
باسلام
بله! فیلم ضبط شده تمام درسهای کالج، حدود سه روز بعد از برگزاری هر درس فبرای فروش در سایت قرار میگیرد.
اخبار سایت را دنبال کنید تا به محض قرار گرفتن فیلم وبینار این درس، آن را تهیه نمایید.
باتشکر
من نگار منصف دانشجوی بیمه مارکتینگ هستم و از ویدئو های شما خیلی لذت بردم و سعی میکنم تمام مطالب رو در زندگیم اجرا کنم
درود بر شما استاد عزیز.
شهریه ثبت نام در ترم اول به صورت کامل (تمام جلسات) چقدر هست؟ ترم اول چند جلسه هست و چقدر زمان میبره برگزاریش؟
باسلام
مبلغ ثبتنام برای هر درس بصورت مجزا قابل پرداخت هست و نیازی به پرداخت یکجای کل مبلغ ترم تحصیلی نیست.
هزینه هر درس، بسته به اینکه از چند جلسه آموزشی تشکیل شده باشه متغییر هست. برای مثال، درس یک با موضوع باور و نگرش، فقط از یک جلسه تشکیل شده و مبلغ ثبتنامش 270 هزارتومان هست. اگر برای مثال درسی باشه که از 3ه جلسه آموزشی تشکیل شده باشه، به نسبت (البته نه دقیقاً 3 برابر!) اما به نسبت، مبلغ ثبتنام در آن درس بیشتر خواهد بود. طی روزهای آینده، سعی میکنیم جدول هزینههای مربوط به ترم اول کالج رو منتشر کنیم.
باتشکر
سلام فیلم ضبط شده دورس کالج رو هم برامون میفرستید
باسلام. بله. فیلم ضبط شده تمامی دروس برای تمامی شرکت کنندگان و دانشجویان کالج ارسال میشود.
باتشکر