تعریف موفقیت چیست؟ (قسمت دوم)

سلام دوباره! من، «عیسی محمدی» نویسنده این مقاله هستم. همان طوری که وعده داده بودم، در قسمت دوم این مقاله «تعریف موفقیت چیست؟» می‌خواهم با شما درباره «اهمیت یادگیری مداوم» صحبت کنم. اما…

بگذارید اول حقیقتی را به شما بگویم:

من هیچگاه دانشگاه نرفته‌ام. البته دوره‌های یک ساله روزنامه‌نگاری ارشاد را گذرانده‌ام، زیر نظر بزرگترین استادان روزنامه‌نگاری کشور که حالا، تنی چند از آنها مرحوم شده‌اند و خدا رحمتشان کند؛ مثل مرحوم حسین قندی و بهمن جلالی و… دوره‌های دیگری را هم جاهای دیگر گذراندم؛ اما هیچگاه دانشگاه نرفتم.

البته از شما چه پنهان، چند جایی هم برای این که کم نیاورم، به دروغ گفتم که ثبت‌نام کرده‌ام و نصفه و نیمه رها کرده‌ام! آدمی است دیگر؛ برای کم نیاوردن کارهای عجیب و غریبی می‌کند؛ آن هم در جامعه‌ای که اصلاً تعریف موفقیت در آن با داشتن مدرک دانشگاهی گره خوده و حالا، همه مردمش درست یا غلط، دارند دانشگاه می‌روند و از این بابت، کلی می‌توانند ضایع ات کنند.

اما از طرف دیگر، بسیار اهل مطالعه بودم. قبل از ورود به کار نوشتن و ویراستاری و روزنامه‌نگاری، بسیار مطالعه می‌کردم. در برهه‌ای که به طور ناگهانی وارد کار روزنامه‌نگاری شدم، از این کار چیزی نمی‌دانستم.

آنقدر در این کار، ابتدایی و افتضاح بودم که مثلاً، اخبار یک مجله دیگر را بر می‌داشتم و روی کاغذ می‌نوشتم و می‌خواستم به عنوان مطلب بدهم به یک روزنامه دیگر! اصلاً خیلی افتضاح بودم؛ جوری که وقتی مرحوم حسین قندی، اولین طنزهای مرا دید، پرسید:«قبلاً کجا می‌نوشتی؟» گفتم برای خودم. نه گذاشت و نه برداشت، گفت که «از این به بعد هم برای خودت بنویس»؛ خدایش بیامرزد.

مدام با خودم فکر کردم که چه کار باید بکنم؛ این بود که بدون هیچ راهنمایی و مشاوره‌ای، شروع به مطالعه کتابهای آموزشی برای کشف رازهای دنیای روزنامه‌نگاری کردم؛ با کمک کتابنامه‌ی موجود در صفحات انتهایی این کتابها هم، سراغ کتابهای بعدی می‌رفتم.

آن اوایل که شروع به مطالعه و یادگیری کردم، مدام به جاهای مختلف می‌رفتم و تقاضای نوشتن و کار می‌دادم؛ اما شکست خورده، به در بسته می‌خوردم. به مدت سه یا چهار سال، روزی یک ساعت مطالعه آزاد در حوزه آموزش روزنامه‌نگاری داشتم؛ تا این که بعدها، به خوبی از عهده نوشتن برآمدم،

  • نه تنها از عهده نوشتن بر آمدم، که حتی می‌توانستم به دیگران هم یادش بدهم.
  • نه تنها می‌توانستم به دیگران یادش بدهم، که حتی می‌توانستم کارهای دیگران را نقد و اصلاح کنم.
  • نه تنها می‌توانستم کارهای دیگران را نقد و اصلاح کنم، که حتی می‌توانستم یک تیم چند نفره روزنامه‌نگاران را مدیریت کنم.

با وجود همین یادگیری سه یا چهار ساله بود که توانستم به جاهای مختلف بروم و کارهای رسانه‌ای بسیار خوبی گیر بیاورم؛ صداوسیما، بهترین هفته‌نامه‌های کشور، آموزش روزنامه‌نگاری و…

تا مدتها، کارها خوب پیش می‌رفت؛ چون بسیار حریص مطالعه و یادگیری بودم. هر کتابی که تازه منتشر می‌شد را سریع می‌رفتم و تهیه می‌کردم و می‌خواندم و اجرا می‌کردم. بعد از مدتها، کاملاً متوجه شدم که اطلاعات روزنامه‌نگارانه‌ای که دارم، نسبت به دیگر کسانی که با من شروع کرده‌اند، بسیار بالاتر است و همین، باعث شد تا برای آموزش و سخنرانی و نوشتن مقاله‌های آموزشی، دست به کار بشوم.

تا این که ازدواج کردم. در سن 30 سالگی. آن موقع، به خاطر دارم که 1،100،000 تومان پس‌انداز داشتم؛ در بهار سال 1388. نهصد هزارتومان هم قرض گرفتم برای برگزاری مراسم عقد. بعد از مراسم عقد، من یک جوان بدهکار بودم؛ با کار ثابتی که نداشتم و آینده‌ای نامعلوم.

حقیقتش را بخواهید، آدم سر به راهی نبودم و یک جا بند نمی‌شدم؛ تا به من می‌گفتند بالای چشمت مقدار معتنابهی ابرو تشریف دارد، سریع محل کارم را عوض می‌کردم (در این باره بعدها بیشتر خواهم نوشت و خواهم گفت؛ که یکی از علل شکست من نیز همین بود)، به خاطر همین جای ثابتی کار نمی‌کردم. از هنگامی که عقد کرده‌ام تا به حال، هشت سال گذشته است؛ هفت سال و سه ماه. مطالعه پیگیر من فراموش شده است.

می‌خواهم راز بزرگی را به شما بگویم:

«پیشرفت من دست کم در کار روزنامه‌نگاری، درست از همان موقعی که مطالعه‌ی پیگیر من و یادگیری‌ام در این حوزه متوقف شد، قطع شد و من، صرفاً در جاهایی ثابت، برای پول کار می‌کردم؛ بدون این که به جاهای بزرگتر و بهتری برسم.»

امروز که بر می‌گردم و به گذشته نگاه می‌کنم، عمیقاً در می‌یابم که اگر با همان شدت پیش می‌آمدم، الآن دست کم در حوزه آموزش روزنامه‌نگاری و مدیریت رسانه، می‌توانستم به موفقیتهای بسیار بزرگی دست یابم و دست کم، چند کتاب درست و حسابی در این حوزه بنویسم (مدیون من هستید اگر فکر کنید که ازدواج کردن باعث این عدم موفقیت شده است؛ بالآخره من باید به همسرم که خواننده این سایت هم هست نیز جواب پس بدهم یا نه؟ ولی انصافاً، به واسطه سر شلوغی که داشتم، مطالعه‌ام قطع شد، نه به واسطه ازدواج)

بگذارید یک نکته را به شما بگویم:

در آن موقع به یکی از نویسندگان معتبر کشور که در یکی از نشریات سردبیرم بود، پیشنهاد نگارش کتابی در حوزه روزنامه‌نگاری، با عنوان سوژه‌یابی را دادم. این کتاب را هیچ وقت شروع نکردم؛ نشان به آن نشان که سه چهار سال بعدتر، نویسنده‌ای دیگر کتابی با همین موضوع نوشت و کتابش نیز در محافل روزنامه‌نگاری، بازخورد خوبی داشت؛ چون تا پیش از آن کتابی با این موضوع منتشر نشده بود و سوژه‌یابی، بخشی از کتابهای دیگر محسوب می‌شود.

حالا، این حرف «جیم ران» را به‌خوبی درک می‌کنم که می‌گفت:

«اگر رشد خودت متوقف شود، رشد مالی و اجتماعی و کاری تو هم متوقف خواهد شد و غالباً انسانها بیشتر از میزان رشد شخصی‌شان، رشد مالی و کاری نخواهند داشت!»

من از سالها پیش به این طرف:

  • دیگر کتاب عمیقی در حوزه روزنامه‌نگاری نخوانده‌ام
  • تجربه عمیقی نداشته‌ام
  • مقاله عمیقی مطالعه نکرده‌ام
  • زبان جدیدی یاد نگرفته‌ام تا بروم و منابع اصلی را مطالعه کنم
  • به دوره جدیدی نرفته‌ام
  • به غیر از نرم‌افزار Word، نرم‌افزار به‌دردبخور دیگری یاد نگرفته‌ام که کارم را جلوتر بیندازد

در واقع من هیچ رشدی نکرده‌ام؛ پس هیچ موفقیتی هم نداشته‌ام. اگر شما این راه را شروع کرده‌اید، اشتباه مرا تکرار نکنید.

لطفاً همیشه و همیشه، حتی در اوقات بیماری نیز، مطالعه درباره‌ی حوزه‌ی کاری و کسب‌وکارتان را از دست ندهید. می‌دانید اگر روزی یک مقاله خوب بخوانید، در پایان سال شما نزدیک 365 مقاله خوب در حوزه کاریتان خواهید خواند؟

اصلاً هر روز یک مقاله از همین سایت بیمه‌مارکتینگ بخوانید. حالا اگر تعطیلات را هم حساب کنیم، می‌شود 300 مقاله خوب! من سالها پیش به این نتیجه رسیدم، ولی این کار را نکردم. حالا، متوجه می‌شوم که بخشی از علت شکستهای من، توقف همین جریان یادگیری‌ام بوده است.

تعریف موفقیت چیست؟ (قسمت دوم)

توقف جریانی که به نوعی، باعث توقف رشد من نیز شد. یادم رفته بود که به قول «جیم ران»، زندگی بهترین محصولات خودش را، آن بالا، بالای آن قفسه‌ها می‌گذارد و برای رسیدن به آنها، باید کتابها را زیر پایتان بگذارید تا قدتان بلندتر شود.

من با وجود همان سه چهار سال مطالعه‌ی پیگیری که داشتم (البته سالها در حوزه‌های دیگر هم مطالعه داشته‌ام؛ اما درباره روزنامه‌نگاری، همان سه چهار سال بوده است)، توانسته‌ام تا به حال در کار روزنامه‌نگاری، تجربه‌هایی داشته باشم؛ هرچند که به نظرم در آن حد و اندازه‌ای که باید باشند، نیستند.

هیچ کسی هم که رشته‌های ارتباطات و روزنامه‌نگاری را خوانده بود، نتوانسته به این معلومات و دانسته‌هایم ایرادی بگیرد، همیشه هم سرم بالا بوده است،  اما از طرف دیگر، اگر این روند را ادامه می‌دادم و متوقف نمی‌شد، الآن شاید:

  • سردبیر یکی از روزنامه‌های کشور بودم
  • یک رسانه مستقل و شخصی و موفق ایجاد کرده بودم
  • کتابهای مختلفی نوشته بودم
  • دوره‌های مختلفی در دانشگاهها و سازمانها و ارگانهای مختلف برگزار می‌کردم
  • می‌توانستم یک مشاور رسانه‌ای برتر باشم
  • و…

شما لطفاً اشتباه من را تکرار نکنید.

اشتباهی که نه تنها در حوزه روزنامه‌نگاری، که در تعریف موفقیت نیز تکرار شده است (می‌دانم که با این اعتراف، از این به بعد دیگر مقاله‌هایم را کمتر خواهید خواند) و در چند حوزه‌ی دیگر؛ افسوس که به قول یکی از خواننده‌ها در قسمت اول این سلسله مقالات، «جوانان نمی‌دانند و پیران، نمی‌توانند» اما اگر تازه این مسیر را شروع کرده‌اید، هیچوقت، هیچوقت، هیچوقت این اشتباه را تکرار نکنید؛ هیچ وقت…!

فهرست مقاله

کامل‌ترین دوره آموزش تخصصی مذاکره در فروشندگی بیمه‌های عمر

دیدگاههای این مقاله

8 پاسخ

  1. درود
    عیسی جان هیچ انسانی نیست که بگه من اشتباه نکردم مهم اینه که از اشتباهش درس و عبرت بگیره و دیگر تکرار نکنه.
    دوست عزیز من مانند شما دانشگاه نرفتم اما زندگی بهترین دانشگاهیه که تا حالا رفتم
    خدا نگه دارت باشه

  2. با سلام حتما مقالات شما رو خواهم خوند چون مثل همین نوشتار بالا حتما چیزهای زیادی برای یاد دادن داره.منم تا حدودی این روند رشد و توقف رشد شمارو در زندگی آموزشی خودم تجربه کردم و دقیا به دلیل ازدواج و تغییر مشغله ها کمی مطالعاتم کم شد ولی الان دیدم تنها راه رشد و ارتقا فقط مطالعه و یادگیری است و با پشتکار زیاد دوباره شروع کردم و دارم حرکت به جلو رو احساس میکنم.به امید موفقیت روز افزون همه ایرانیان

  3. سلام
    لطفا یک مقاله یا فایل آموزشی یا وبینار و … در مورد بیمه مسئولیت هم بزارید، هیچ منبع آموزشی توی اینترنت در مورد بیمه مسئولیت نیست
    ممنون

    1. درود بر شما مسعود عزیز
      حتماً تابحال دیگر متوجه این نکته شده اید که بیمه مارکتینگ یک مجموعه آموزشی تخصصی در حوزه بازاریابی و فروشندگی بیمه های عمر است. گرچه من به شخصه بیش از ۳۰۰ فقره بیمه مسئولیت گاهی با حق بیمه های بالغ بر یکصد میلیون تومان فروخته ام، اما هرگز نمیتوانم این ادعا را داشته باشم که خود یا مجموعه بیمه مارکتینگ را در جایگاهی متصور شوم که در حوزه ای که در آن فاقد تخصص می باشد، اقدام به آموزش کنم.
      دقیقاً مثل این است که از یک جراح و فوق تخصص مغز بخواهید در زمینه جراحی عروق قلب آموزش دهد!
      از سوی دیگر، شوربختانه شاهد شیرجه برخی عزیزان در اقیانوس سرخ آموزش بازاریابی بیمه های عمر هستیم و هنوز کسی متوجه اقیانوس آبی و خالی از رقابت آموزش بازاریابی بیمه نامه هایی مثل مسئولیت و… نشده است! همه میخواهند یا بیمه مارکتینگ شوند یا بیمه مارکتینگ را زیرپای خود قرار دهند تا بلندتر دیده شوند!!!
      امیدواریم به زودی کسی یا مجموعه ای پیدا شود که قدر این فرصت بکر را بداند و خلاء عمیق آموزش بازاریابی در بیمه های عمر مسئولیت را پر کند.
      باتشکر

  4. با سلام
    مطالب شما عالی بود؛ درس گرفتن از اشتباهات شما باارزش است چرا که از تجربیات گسترده شما نشئت می گیرد. متشکرم

  5. عالی بود .در تک تک کلمات میشد رشد و پیشرفت را در شما دید و الگو برداری کرد .

  6. عالی بود،حتما مقاله های شما را خواهم خواند،اعتراف به اشتباه بزرگترین شجاعت و سعی در رفع آن درایت است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دانلود رایگان کتاب

رمز فروشندگی بیمه‌های عمر در ایران

در این کتاب 104 صفحه‌ای می‌خوانید:

روش جلب توجه و اعتماد مشتری در بازارهای سرد

تکنیک Opening و باز کردن سر صحبت با مشتری

روش پی بردن به نیازهای اصلی مشتری از زبان وی

چرایی و چگونگی تبدیل نیاز مشتری به خواسته احساسی

کتاب رمز فروشندگی بیمه های عمر در ایران - نویسنده: حامد عسگری - بیمه مارکتینگ

اطلاعیه مهم زیر را مطالعه کنید:

نماینده گرامی؛ درحال حاضر، ترم اول کالج به‌طور کامل برگزار شده ولی هنوز ترمهای تحصیلی دوم به بعد شروع نشده‌اند.

برای ثبت‌نام در ترم اول و دریافت ویدیوهای تمامی دروس این ترم، بر روی دکمه زیر کلیک کنید…