تعریف موفقیت چیست؟ (قسمت اول)

سلام! من، «عیسی محمدی» نویسنده این مقاله و در حال حاضر 38 ساله هستم. از 20 سالگی به دنبال تعریف موفقیت و کشف رازهای افراد موفق بوده‌ام. کتابهای بسیاری را خوانده‌ام، با افراد مختلفی هم مشاوره و مصاحبه و از آنها پرس‌وجو کرده‌ام. در همین جغرافیا، هم نفس کشیده و هم کار کرده‌ام؛ همین جا وام گرفته‌ام، بانکها اذیتم کرده‌اند، قسط‌هایم عقب افتاده است و گاه نیز به خاطر نداشتن و نداری، توسط دیگران تحقیر شده‌ام.

حس می‌کنم به‌عنوان کسی که همه این تجربه‌ها را داشته است، این اجازه را هم دارم که در زمینه تعریف موفقیت فردی به نقل این تجربیات بپردازم. از سوی دیگر، حاصل زندگی خودم را بیشتر شامل عدم کسب دستاوردهای لازم می‌دانم؛ ضمن این که همیشه شُکرگزار خداوند بوده‌ام؛ ولی همیشه گلایه‌مند بی‌مبالاتی‌های خودم بوده‌ام. انسانها از شکستها، بیشتر از موفقیتها درس می‌گیرند! به قول «بیل گیتس»، موفقیت، معلم بسیار “بی‌رحمی” است.

همه اینها را که کنارِ هم بگذارید، می‌بینید تجربه‌هایی که قرار است از این طریق منتقل شوند، می‌توانند شامل حال شما خواننده ایرانی و امروزی نیز باشند؛ شاید حتی علت شکست شما هم بوده باشد.

پس چرا باید راضی باشیم که دیگران، دوباره این شکستها را تکرار کنند؟!

درواقع این مقاله، شکل گرفته تا هم جلوی این تکرارها را بگیرد و هم تعریف موفقیت فردی را به شما ارائه نماید.

چرا شکست خوردم؟

تمرکزی که نداشتم، همه چیز را به باد داد. وقتی به گذشته‌ی خودم بر می‌گردم، اولین علت شکستم را عدم تمرکز و تعلل در این حوزه می‌دانم. البته شاید واژه‌ی شکست، کمی سنگین باشد؛ به جایش بهتر است بگویم که «دستاوردهایی را که باید، به دست نیاورده‌ام.» تا به‌حال به تعریف واژه‌ی «بهره‌وری» دقت کرده‌اید؟ کلمه بهره‌وری یکی از مهمترین واژگان در تعریف موفقیت است. یکی از بهترین تعریفهایی که از این واژه شنیده‌ام، چنین بوده است:

نسبت کارهایی که توسط شما یا سازمان و گروه شما انجام شده است
به کارهایی که می‌توانسته با وجود امکانات و شرایط فعلی شما، توسط شما و سازمان و گروه شما انجام بشود!

اگر این تعریف را قبول کنیم، پس به جای شکست، می‌توانم بنویسم که بزرگترین علت عدم بهره‌وری فردی من در طول این سالهایی که کار حرفه‌ای خودم را شروع کرده‌ام، عدم تمرکز بوده است. از 20 سالگی تا به حال، حتی اگر از نهضت سوادآموزی هم شروع کرده بودم و آرام و پیوسته، یک رشته را دنبال می‌کردم، الآن باید دکترایم را هم گرفته بودم و کلی برای خودم اعتبار و دستاورد اجتماعی می‌داشتم!

بگذارید ابتدا، از توانمندیهایی که خداوند در وجود من به ودیعه گذاشته بود، برایتان فهرست‌وار بگویم:

  • من می‌توانستم شعر بگویم و شاعر بشوم.
  • حتی می‌توانستم ترانه‌سرایی هم پیشه کنم؛ کاری که چند ماهی دنبالش کردم و کنارش گذاشتم.
  • من می‌توانستم نویسنده‌ی کتابهای مختلفی باشم.
  • من حتی می‌توانستم آواز را دنبال کنم؛ چون قاری قرآن بودم و عضو گروه سرود مدرسه‌مان نیز بودم.
  • من می‌توانستم سخنران قابلی هم باشم؛ چون تجربه این کار را در دوران دبیرستان و بعد از آن داشتم.
  • من می‌توانستم تاجر موفقی شوم؛ چون هنگامی که در بازار کار می‌کردم، به خوبی از پس کارها بر می‌آمدم و ایده‌های خوبی برای پیشرفت کارم داشتم و کاملاً خودجوش بودم.
  • من می‌توانستم مدیر رسانه هم باشم؛ چون الآن هم دارم تا حدودی این کار را می‌کنم.
  • من می‌توانستم مجری برنامه‌های تاک‌شوی تلویزیون هم بشوم؛ البته احتمالاً به قیافه‌ام گیر می‌دادند! ژانر تخصصی من در کار مطبوعاتی، مصاحبه بود و حتی از این بابت، چند تا جایزه هم گرفته بودم. حتی در رادیو هم مصاحبه‌های مختلفی انجام می‌دادم.
  • من می‌توانستم…

باور کنید اینها را نقل نکردم که تکبر به خرج داده باشم؛ چون می‌دانم که بسیاری از خوانندگان عزیز نیز، توانمندیهای مختلفی دارند که گاه، نمی‌دانند کدامیک را باید دنبال کنند. من حتی تا سالها، قدم از قدم نمی‌توانستم بردارم؛ چون واقعاً نمی‌دانستم کدام حوزه را باید تخصصی دنبال کنم. تعللی که در این زمینه داشتم، واقعاً مرا عذاب می داد.

دو اشتباه بزرگ در مسیر رسیدن به موفقیت:

روزگاری به عده‌ای، آموزش روزنامه‌نگاری و نویسندگی می‌دادم. باورتان می‌شود چند تا از شاگردانم، دستاوردهای بیشتری نسبت به من به دست آوردند؟! به این علت ساده که آنها، روی همین کار روزنامه‌نگاری تمرکز کردند، ولی من هنوز نمی‌دانستم که باید به کدام حوزه بپردازم.

حالا که کمی پخته‌تر و باتجربه‌تر شده‌ام، عمیقاً درک می‌کنم که عدم تمرکز و تعلل در این زمینه، چه آسیبهایی به من زده است.

گاهی وقتها به تلویزیون نگاه می‌کنم و مجریهایی را می‌بینم که به نظرم خیلی ابتدایی اجرا می‌کنند. اصلاً راستش را بخواهید، وقتی به کار آنها دقیق می‌شوم، دیگر دلم نمی‌خواهد مجری‌گری کنم؛ چون به نظرم خیلی افتضاح کار می‌کنند.

اما می‌دانید بعدها به چه نتیجه‌ای رسیدم؟ 

به این نتیجه رسیدم که اگر این جوری بخواهم پیش بروم، حتی دستاوردی شبیه به آن مجری‌هایی که از کارشان مشمئز می شوم نیز نخواهم داشت؛ چه برسد به دستاوردهای بزرگتر!

متأسفانه آدم در روزگار جوانی، با دو مشکل عمده روبه‌رو است:

اول این که فکر می‌کند زمان زیادی دارد و اگر تمرکز نداشته باشد و سریع کارش را شروع نکند، اتفاقی نمی‌اُفتد. در حالیکه بعداً متوجه می‌شود اشتباه می‌کرده

دوم این که خیلیها را قبول ندارد و دوست ندارد شبیه آنها شود؛ در حالیکه بعدها به این نتیجه می‌رسد که اگر دیر بجنبد، آنچه را هم که می‌توانست داشته باشد، نخواهد داشت.

لذا در تعریف موفقیت فردی، باید هر دو مانع فوق را حتماً در نظر بگیرید.

تعریف موفقیت چیست؟ (قسمت اول)

اگر این درس را از ابتدا می آموختم، امروز می‌توانستم:

  • دکترای روانشناسی یا مدیریت داشته باشم
  • یک مجری کاردرست باشم
  • چند جلد کتاب نوشته باشم
  • و…

اهمیت تمرکز بالا در تعریف موفقیت فردی:

وقتی شما در رشته‌ای به اوج می‌رسید، به راحتی می‌توانید وارد رشته‌های دلخواه دیگر هم بشوید. یک دکتر یا پژوهشگر، راحت‌تر می‌تواند مجری تلویزیون بشود و صحبت کند، یک شاعر، حتی می‌تواند مجری‌گری کرده و بازیگری هم پیشه کند. چه بسیار فوتبالیستهایی را دیده‌ایم که به رشته‌های دیگری هم ورود کرده‌اند. چه بسیار هنرمندانی که کتاب نوشته‌اند و کتابشان فروش بالایی هم داشته و…

نکته اصلی در تعریف موفقیت اینجاست که:

با تمرکز بالا، یک رشته اصلی را شروع کنید؛ وقتی که به اوج شکوفایی در آن رسیدید، می‌توانید به رشته‌های دلخواه دیگر هم فکر کنید.

ایکاش، شما این استراتژیهای اشتباه مرا تکرار نکنید و از همان ابتدا:

  1. فکر نکنید که به اندازه کافی، وقت دارید.
  2. فکر نکنید که دستاوردهای بسیاری از مردم، ناقابل است؛ چراکه اگر دیر بجنبید، به آنها هم نخواهید رسید.

اُمیدوارم هیچگاه این اشتباهات را تکرار نکنید…


مطالعه قسمت دوم مقاله «تعریف موفقیت چیست»

فهرست مقاله

کامل‌ترین دوره آموزش تخصصی مذاکره در فروشندگی بیمه‌های عمر

دیدگاههای این مقاله

2 پاسخ

  1. سلام.وبسایتتون خیلی خوب و مفیده.به کارتون
    ادامه بدین

  2. سلام آقای عسگری
    خسته نباشید
    یه سوال داشتم که شاید سوال خیلی از ما نماینده ها باشه
    اینکه بهترین انتخاب پرداخت چیه که هم به نفع بیمه گر باشه و هم به نفع بیمه گذار؟
    مثلا ماهانه پرداخت بشه یا … ؟ افزایشی پرداخت بشه یا ثابت؟قرداد کوتاه مدت بسته بشه یا بلند مدت یا چند قرداد کوتاه مدت؟
    یه سوال دیگه اینکه حتما میدونید هر چی به آخر سال نزدیکتر میشم بیمه گذارها انتظار دارن هدیه ای از نمایندگی بگیرین. سررسید، جاکلیدی یا هر چیز دیگه ای، فقط میخوان یه چیزی از نمایندگی به عنوان هدیه بگیرین. بهترین و کاربردی ترین هدیه تبلیغاتی چیه ؟
    لطفا راهنمایی کنید
    ممنون

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دانلود رایگان کتاب

رمز فروشندگی بیمه‌های عمر در ایران

در این کتاب 104 صفحه‌ای می‌خوانید:

روش جلب توجه و اعتماد مشتری در بازارهای سرد

تکنیک Opening و باز کردن سر صحبت با مشتری

روش پی بردن به نیازهای اصلی مشتری از زبان وی

چرایی و چگونگی تبدیل نیاز مشتری به خواسته احساسی

کتاب رمز فروشندگی بیمه های عمر در ایران - نویسنده: حامد عسگری - بیمه مارکتینگ

اطلاعیه مهم زیر را مطالعه کنید:

نماینده گرامی؛ درحال حاضر، ترم اول کالج به‌طور کامل برگزار شده ولی هنوز ترمهای تحصیلی دوم به بعد شروع نشده‌اند.

برای ثبت‌نام در ترم اول و دریافت ویدیوهای تمامی دروس این ترم، بر روی دکمه زیر کلیک کنید…